سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی
 

تقدس روز جهانی قدس

مقدمه

   اسلام به عنوان یک مکتب مترقی الهی که برای سامان دادن به زندگی انسان در ابعاد گوناگون در قرن هفتم میلادی در جزیره العرب طلوع نمود و از همان آغاز رسالت خود را برای زدودن جهالت و ظلمت و وضعیت فلاکت باری که بر انسان های آن روزگار سایه گسترده بود ، اعلام نمود .

   موفقیتهای پیامبراکرم حضرت محمد(ص) توانست جامعه ای را بنیان نهد که برای همیشه تاریخ ، یک الگوی مثال زدنی برای نجات بشریت از کفر و شرک و بت پرستی و جنگ و دیگر ناهنجاری های اجتماعی باشد. ندای وحی و اسلام محمدی (ص)از همان آغاز از مرزهای حجاز عبور کرد وموجبات بیداری ملت ها و کرایش آنها به دین اسلام را فراهم کرد به نحوی که با توسعه تکنولوژی ارتباطات بیشترین تاثیر خود را به ویژه در قاره اروپا و غرب به جای گذاشته است. گسترش اسلام و تشکلهای اسلامی در اروپا می تواند مطمئن ترین پشتوانه برای مکتب حیات بخش در قرن آتی باشد وجود دهها میلیون مسلمان در اروپا استکبار جهانی را با احساس خطر عمیقی که از گسترش اسلام ناب محمدی (ص) نموده واداشته تا بیشترین نیروی خود را صرف مبارزه و جلوگیری از توسعه روزافزون آن نماید. تضاد چهارده قرنی اسلام و غرب و به ویژه جنگ بی امان که در قرن جاری بین اسلام و کفر در سطوح مختلف شروع شده است بخاط جلو گیری از همین نفوذ گسترده اسلام در اروپا و سایر نقاط جهان است.

   اینجا بود که دولت های استکباری مطالعات و تحقیقات کارشناسانه ای در جهت پیدا کردن روش های علمی برای جلوگیری از حرکت جدید این ایدئولوژی فراگیر آغاز نمود. و بر این اساس با تشکیل رژیم جعلی صهیونیسم و اشغالگر قدس در قلب کشورهای اسلامی و با تجهیز دولت های وابسته بویژه حمایت های تسحیلاتی و اقتصادی از این رژیم می خواهند هر چه بیشتر و گسترده تر از رشد اسلام عزیز بگاهند.

تاریخچه شکل گیری رژیم اشغالگر

   در سال 1898 میلادی «تئودور هرتصل» خبرنگار و نویسنده یهودی در اتریش کتابی تحت عنوان «دولت یهود» منتشر کرد. وی در این کتاب از تشکیل یک دولت یهودی دفاع کرده و به افکار عمومی غرب برای استقبال از جنبش صهیونیستی یک زمینه فکری داد. از آنجایی که یهودیان در آلمان بیش از سایر کشورها نفوذ سیاسی و آزادی عمل داشتند لذا هرتصل ابتدا سعی کرد از طریق دولت آلمان نظر سلطان عثمانی را برای اسکان یهودیان در فلسطین جلب نماید لکن مساعی مورد بحث به دلایل متعدد سیاسی از جمله اعلام جهاد مسلمین علیه مهاجمین خارجی با موفقیت مواجه نگردید. به همین دلیل یهودیان خود را به دامن انگلستان انداختند.

در مذاکراتی که سران یهود با «سایکس» نماینده انگلستان داشتند به او اطمینان دادند که در «جامعه ملل» از تحت الحمایگی فلسطین از طرف انگستان دفاع خواهند کرد و به فرانسه یا دولت دیگری اجازه نخواهند داد تا فلسطین را تحت الحمایه خود سازد. از سوی دیگر به «سایکس» قول اعطای هر گونه و هر اندازه وام را دادند و نیز متعهد شدند که دولت ایالات متحده آمریکا را برای دخالت در جنگ به سود متفقین و علیه آلمان تحت فشار بگذارند. این اقدامات در واقع زمینه را برای انتشار «اعلامیه بالفور» در تاریخ 2نوامبر 1971 آماده کرد. «بالفور»، وزیر خارجه وقت انگلستان طی نامه ای خطاب به لرد روچیلد ، مژده تشکیل وطن ملی یهود را می دهد، این نامه به «اعلامیه بالفور» شهرت یافت. در این اعلامیه آمده بود: « نظر به علاقه خاصی که دولت انگلستان به تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین دارد، برای نیل به این هدف و تسهیل وسایل آن کوشش خواهد کرد.»

پس از صدور «اعلامیه بافور» نیروهای نظامی انگلیس در 9 دسامبر 1971 بیت المقدس را اشغال کردند و تا پاییز 1918 توانستند همه نیروهای نظامی عثمانی در فلسطین را مجبور به تسلیم کرده و سراسر سرزمین این کشور را به تصرف خویش درآورند. در سال 1919 میلادی کنفرانس «سان رمو» که از نمایندگان فرانسه، انگلیس و ایتالیا، تشکیل شده بود پس از بررسی اوضاع همه جانبه فلسطین موافقت خود را مبنی بر تحت الحمایگی فلسطین به وسیله بریتانیا اعلام داشت. در تاریخ 24 ژوئیه 1922 قیمومیت انگلستان برفلسطین رسماً توسط شورای «جامعه ملل» به تصویب رسید. در پرتو حمایت انگلستان و علیرغم مخالفت اعراب، مهاجرت یهودیان به فلسطین که از چند سال پیش آغاز شده بود سرعت بیشتری پیدا کرد. از سوی دیگر سیاست ضد یهود «هیتلر» باعث شد تعداد مهاجران اروپایی باز هم بیشتر شود. به طوری که در سال 1946 میلادی از 560/972 / 1 نفر جمعیت فلسطین، بیش از 608 هزار نفر آنها را یهودیان تشکیل می دادند. در حالیکه تعداد یهودیان در سال 1918، حدود 56000 نفر بود. بیشتر این مهاجرین از اروپایی شرقی بودند. به موازات ازدیاد جمعیت یهودیان در فلسطین و بالاگرفتن قدرت سیاسی آنها در منطقه، توده های عرب که از نفوذ یهودیان خشمگین و در عین حال نگران شده بودند انگلستان را تحت فشار گذاشتند تا از صهیونیستها جانبداری نکند. در این هنگام صهیونیستها در فلسطین عملاً یک نیروی خود مختار بوجود آورده و یک ارتش سری به نام «هاگانا» درست کرده بودند. وظیفه این ارتش ترور مخالفان و مبارزه با توده های عرب بود.

انگلستان برای ساکت کردن توده های عرب و جلوگیری از طغیان آنان در سال 1939 «کتاب سفید» را منتشر کرد و اعلام داشت یهودیان می توانند در فلسطین یک کانون ملی داشته باشند اما حق تأسیس دولت مستقل را ندارند. این اعلامیه خشم صهیونیستها را برانگیخت و تصمیم گرفتند برخلاف نظر انگلیسیها نیات خود را عملی سازند. اما در این زمان جنگ جهانی دوم آغاز شد و مسئله فلسطین تحت الشعاع اخبار مربوط به جنگ قرار گرفت.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1947 انگلستان اعلام کرد سال بعد، از فلسطین بیرون خواهد رفت و اداره آن را به سازمان ملل خواهد سپرد. در تاریخ 29 نوامبر 1947 مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ای فلسطین را به سه قسمت کرد. 43 درصد آن را در اختیار عربها و 56 درصد آن را در اختیار یهودیان قرار داد. بیت المقدس نیز بین المللی اعلام گردید.

زمانی که قیومت بریتانیا بر فلسطین در 15 مه 1948 به پایان رسید در واقع تمامی نهادهای سیاسی فلسطینی از بین رفته بود و هیچ سازمانی برای پر کردن خلاء موجود، وجود نداشت. صهیونیستها که بر نواحی کشور یهود در قطعنامه تقسیم مسلط بودند یک شورای موقت حکومتی مرکب از 38 عضو تأسیس کردند که به نوبه خود یک کابینه 13 نفره را انتخاب کرد. همان روز «دیوید بن گوریون» که بعداً مقام نخست وزیری و وزارت دفاع را به عهده گرفت، تشکیل دولت را اعلام کرد بلافاصله بعد از این اعلام، دولتهای ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، اسرائیل را به رسمیت شناختند.


[ دوشنبه 96/3/22 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره سایت

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 364
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدسایت: 408296
انقلاب اسلامی